دوره ضمن خدمت قیام و انقلاب مهدی (عج)
جهت دریافت خلاصه به ادامه مطلب بروید
1 - انديشه پيروزی نهائی نيروی حق و صلح و عدالت بر نيروی باطل و ستيز و ظلم و .... در روايات متواتر اسلامی به وسیله چه شخصیتی تعبیر شده ؟ ، گسترش جهانی ايمان اسلامی ، استقرار كامل و همه جانبه ارزشهای انسانی ، تشكيل مدينه فاضله و جامعه ايدهآل ، و بالاخره اجراء اين ايده عمومی و انسانی به وسيله شخصيتی مقدس و عاليقدر كه در روايات متواتر اسلامی ، از او به " مهدی " تعبير شده است ، انديشهای است كه كم و بيش همه فرق ومذاهب اسلامی - با تفاوتها و اختلافهائی - بدان مؤمن و معتقدند .
2 - انديشه فوق ، به حسب اصل و ريشه قرآنی چه نوید داده؟ پيروزی نهائیايمان اسلامی ( 1 ) ، غلبه قطعی صالحان و متقيان ( 2 ) ، كوتاه شدن دست ستمكاران و جباران برای هميشه ( 3 ) و آينده درخشان و سعادتمندانه بشريت ( 4 ) را نويد داده است .
3 - اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر چه عنصر است ؟ خوشبينی نسبت به جريان كلی نظام طبيعت و سير تكاملی تاريخ و اطمينان به آينده ، و طرد عنصر بدبينی نسبت به پايان كار بشر است ، كه طبق بسياری از نظريهها و فرضيهها فوقالعاده تاريك و ابتر است .
4 - در زبان روايات اسلامی اميد و آرزوی تحقق اين نويد كلی جهانی انسانی ؟ " انتظار فرج "
5 – آیات مربوط به اندیشه فوق ؟ - هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دين الحق ليظهره علی الدين كله و لوكره المشركون »- توبه / 33 وصف / . 9 - و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادی الصالحون »- انبيا / . 105 - و نريد ان نمن علی الذين استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثين و نمكن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون »- قصص / . 5 - قال موسی لقومه استعينوا بالله و اصبروا ، ان الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين »- اعراف. 128
6 - اصل انتظار فرج از چه اصل كلی اسلامی و قرآنی استنتاج میشود؟ اصل " حرمت يأس از روح الله " است بلكه افضل عبادات - شمرده شده است
7 –انتظار فرج خوب و بد چگونه است؟ انتظاری كه سازنده و نگهدارنده ، تعهد آور ، نيرو آفرين و تحرك بخش ، كه نوعی عبادت و حق پرستی شمرده میشود ، و انتظاری كه گناه است ، ويرانگر است اسارت بخش است ، فلج كننده است و نوعی " ابا حيگری " بايد محسوب گردد . 8
- اين دو نوع انتظار فرج ، معلول چند نوع برداشت از ظهور عظيم مهدی موعود است ؟ دو نوع بينش درباره تحولات و انقلابات تاريخی ناشی میشود . شخصيت و طبيعت جامعه
9 - آيا تحولات تاريخی يك سلسله امور تصادفی و اتفاقی است يا يك سلسله امور طبيعی ؟ ما هنگامی كه معلولی را با طبيعت كلی يك علت بسنجيم و آن را لازمه آن طبيعت به طور كلی و عام و شامل نيابيم ، نام تصادف روی آن میگذاريم الف- ، مجموع حوادثی كه به وسيله افراد به موجب انگيزههای فردی و شخصی به وجود میآيد منجر به يك سلسله حوادث تصادفی میشود و آن حوادث تصادفی منشأ تحولات تاريخی میگردد . ب- نظريه ديگری اين است كه جامعه به نوبه خود ، مستقل از افراد ، طبيعت و شخصيت دارد و به اقتضای طبيعت و شخصيت خود عمل میكند ، شخصيت جامعه عين شخصيت افراد نيست ، بلكه از تركيب و فعل و انفعال فرهنگی افراد ، شخصيتی واقعی و حقيقی به وجود میآيد.
10 - قوانين علمی ؟ عبارت است از جريانات كلی و عمومی طبيعت .
11 – جامعه و تاریخ چگونه است ؟ جامعه ، طبيعت و خصلت و سنت و قاعده و ضابطه دارد ، يعنی طبق طبيعت خود عمل میكند و عملها و عكس العملهايش طبق يك سلسله قوانين كلی و عمومی قابل توضيح است . پس تاريخ آن گاه فلسفه دارد و آن گاه تحت ضابطه و قاعده كلی در میآيد و آن گاه موضوع و تفكر و مايه تذكر و آيينه عبرت و قابل درس آموزی است كه جامعه از خود طبيعت و شخصيت داشته باشد. قرآن و تاريخ 12
- مسأله انتظار فرج چگونه بحثی است ؟ ضمن اينكه بحث فلسفی و اجتماعی است ، بحثی دينی و اسلامی است .
13 - آيات قرآن مجيد تاريخ را چگونه معرفی می کند؟ به عنوان يك درس و يك منبع معرفت و شناسائی ، يك موضوع تفكر و مايه تذكر و آيينه عبرت ياد میكند .
14 - آيا قرآن به تاريخ به چشم فردی مینگرد يا به چشم اجتماعی ؟ و آيا قرآن تنها نظرش اين است كه زندگی افرادی را برای عبرت ساير افراد طرح كند يا نظرش به زندگی جمعی است ؟ آیه آن : تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم و لا تسئلون عما كانوا يعملون »( آنان امت و جامعهای بودند كه گذشتند و رفتند ، آنان راست دستاوردهای خودشان و شما راست دستاوردهای خودتان ، شما مسؤول اعمال آنان نيستيد ( تنها مسؤول اعمال خود هستيد (
15 -آیا از قرآن میتوان استنباط كرد كه جامعه ، مستقل از افراد ، حيات و شخصيت ومدت و اجل و حتی شعور و ادراك و وجدان و ذوق و احساس و نيرو دارد يا نه ؟ آیه آن : « ولكل امة اجل فاذا جاء اجلهم لا يستاخرون ساعة و لا يستقدمون »( 2 ) : زندگی هر امتی را پايانی است ، پس هرگاه پايان عمرشان فرا رسد ، نه ساعتی ديرتر بپايند و نه ساعتی زودتر فانی گردند .
16 – آيا از قرآن كريم میتوان استنباط كرد كه بر جامعهها و اقوام و امم " سنت " ها و روشها و قوانين معين و مشخص و يكسانی حاكم است يا نه ؟ پاسخ هر سه پرسش مثبت است. قرآن كريم اين گمان را كه ارادهای گز افكار ، و مشيتی بی قاعده و بی حساب سرنوشتهای تاريخی را دگرگون میسازد به شدت نفی میكند و تصريح مینمايد كه قاعدهای ثابت و تغيير ناپذير بر سرنوشتهای اقوام حاكم است ، میفرمايد : « فهل ينظرون الاسنة الاولين فلن تجد لسنة الله تبديلا و لن تجد لسنة الله تحويلا » : آيا اين مردم جز سنت و روشی كه بر اقوام شناخته شود.
17 - آیا جامعه ،اين موجود شخصيت دار يك موجود زنده متحول و متكامل و بالنده تلقی میشود ؟ چگونه توجيه و تفسير میشود ؟ قرآن مجيد ، هم بر شخصيت و واقعيت جامعه وهم بر سير صعودی و كمالی آن تأكيد دارد .
18 - دو شيوه مختلف توجيه تكامل تاريخ چیست ؟ يكی از اين دو شيوه را " ابزاری " و از نظری ديالكتيكی میناميم . و شيوه ديگر را " انسانی " يا " فطری " میخوانيم .
19- بر حسب هر يك از اين دو طرز تفكر چه صورت می گیرد ؟ " انتظار بزرگ "
20- بينش ديالكتيكی يا ابزاری چه چیزی هایی را توجیه می کند ؟ برخی ، تحولات تكاملی تاريخ را از زاويه انقلاب اضداد به يكديگر توجيه میكنند ، منحصر به تاريخ جزئی از طبيعت است. تحولات تكاملی طبيعت را به طور كلی از اين راه توجيه مینمايند .
21 - توجيه ديالكتيكی طبيعت مبنای توجیه چیست ؟ توجيه ابزاری تاريخ است
22 - توجیه و بينش ديالكتيكی طبيعت بر اساس چیست ؟ اولا طبيعت در حركت و تكاپوی دائم است ، ثابت و توقف ويكسانی در طبيعت وجود ندارد ، پس شناخت و بينش درست درباره طبيعت اين است كه همواره اشياء را در حال حركت و دگرگونی مطالعه كنيم و حتی بدانيم كه فكر ما نيز ، به حكم اينكه جزئی از طبيعت است در هر آن در حال دگرگون شدن است ، در دو لحظه به يك حال نيست ، در هر لحظه هر انديشهای غير از انديشه لحظه پيش است . ثانيا - هر جزء از اجزاء طبيعت تحت تأثير ساير اجزاء طبيعت است و به نوبه خود در همه آنها مؤثر است ، يك همبستگی كامل ميان همه اجزاء وجود دارد ، پس شناخت و بينش ما درباره طبيعت آنگاه صحيح است كه هر چيز را در حال ارتباط با همه چيز - نه به صورت منفرد و مجزا - مطالعه نمائيم . يعنی همانطوريكه هر چيز به حكم قانون حركت ، در هر لحظه غير از آن است كه در لحظه پيش بود . ثالثا - حركت از تضاد ناشی میشود ، تضادها كشمكشها پايه حركتها است ، همانطوريكه " هراكليت " يونانی در دو هزار و پانصد سال پيش گفته است : " نزاع ، مادر پيشرفتها است " تضادها به اين صورت پديد میآيد كه هر چيز طبعا گرايشی به سوی ضد خود و نفی كننده خود دارد و آن را در درون خود میپرورد . هر چيز در حالی كه خود را " اثبات " میكند ، " انكار " خود را نيز در بر دارد . هر چيز در عين اينكه هست ، نيست ، زيرا عامل فنا و نيستی خود را نيز همراه دارد . با رشد عوامل نفی كننده ، در درون شی دو دسته عوامل صف آرائی میكنند ، عوامل اصلی و اثباتی كه میخواهد شیء را در حالی كه هست نگهدارد ، و عوامل نفی كننده كه میخواهد آن را تبديل به نفی خودش بكند . رابعا - جدال درونی اشياء رو به تزايد است و شدت میيابد تا به اوج خود يعنی آخرين حد اختلاف و كشمكش میرسد ، به نقطهای میرسد كه تغييرات كمی در يك حالت انقلابی و جهشوار تبديل به تغيير كيفی میشود و كشمكش به سود نيروهای نو و شكست نيروهای كهن پايان میيابد و شیء يك سره به ضد خود تبديل میشود . پس از آن كه شیء تبديل به ضد خود گرديد ، بار ديگر همان جريان صورت میگيرد ، يعنی اين مرحله نيز به نوبه خود ضد خويش را میپرورد و پس از يك سلسله كشمكشها به نفی خود ، كه نفی نفی مرحله اول است و به نحوی مساوی است با اثبات است منتهی میشود .
23 – آیا نفی نفی كه مساوی با اثبات است به معنی رجعت به حالت اول است ؟ خیر ، بلكه به صورت نوعی تركيب ميان حالت اول است و حالت دوم است .
24 - حالت سوم كه ضد ضد است چه نام دارد؟ " سنتز " - تركيبی است از حالت اول كه آن را " تز " میناميم و حالت دوم كه آن را " آنتی تز " میخوانيم . طبيعت به اين ترتيب حركت میكند و از مرحلهای به مرحلهای ديگر منتقل میشود و راه " تكامل " خود را میپيمايد .
25 – آیا طبیعت هدفدار است ؟ طبيعت هدفدار نيست و كمال خود را جستجو نمیكند ، بلكه به سوی انهدام خويش تمايل دارد ، ولی چون آن انهدام نيز به نوبه خود به انهدام خويش تمايل دارد و هر نفی كننده به سوی نفی كننده خود گرايش دارد ، نفی نفی كه نوعی تركيب ميان دو مرحله قبل از خود است صورت میگيرد و قهرا و جبرا تكامل رخ میدهد . اين ديالكتيك طبيعت است
26 - . تاريخ نيز جزئی از چیست ؟ طبيعت .
27 - تاريخ چگونه جريانی است ؟ جریانی دائم و يك ارتباط متقابل ميان انسان و طبيعت و انسان و اجتماع ، و يك صف آرائی و جدال دائم ميان گروههای در حال رشد انسانی و گروههای در حال زوال انسانی است كه در نهايت امر در يك جريان تند و انقلابی به سود نيروهای در حال رشد پايان میيابد و بالاخره يك تكاپوی اضداد است كه همواره هر حادثه به ضد خودش و او به ضد ضد تبديل میگردد و تكامل رخ میدهد .
28 - اساس زندگی بشر و موتورکه به حركت آورنده تاريخ است چهیست ؟ كار توليدی ، كار توليدی اجتماعی در هر مرحله از رشد باشد مناسبات اقتصادی ويژهای ميان افراد ايجاب میكند و آن مناسبات اقتصادی مقتضی يك سلسله مناسبات ديگر اعم از اخلاقی و سياسی و قضائی و خانوادگی و غيره است كه آنها را توجيه نمايد .( مناسبات اجتماعی )
29 – آیا كار توليدی در مرحله خاص از رشد ثابت میماند ؟ خیر ، زيرا انسان موجودی است ابزار ساز و ابزار توليدی تدريجا تكامل میيابد و ميزان توليد را بالا میبرد .
30 - با تكامل ابزار چه انسانهایی و چه مناسبات دیگری توليد میشود ؟ انسانهای نو ، با بينش نو و وجدان تكامل يافته پا به ميدان میگذارند ، زيرا همچنانكه انسان ابزار ساز است ، ابزار هم به نوبه خود انسان ساز است . و از طرف ديگر هم رشد توليد و بالا رفتن ميزان آن ، مناسبات اقتصادی ديگری ايجاب میكند ، و آن مناسبات اقتصادی به نوبه خود مقتضی يك سلسله مناسبات اجتماعی ديگر است كه آنها را توجيه نمايد
31 - اقتصاد زير بنای اجتماع است و ساير شؤون ، روبنا یعنب چه ؟ يعنی همه شؤون اجتماعی برای توجيه و تفسير وضع اقتصادی جامعه است و هنگامی كه زير بنای جامعه ، در اثر تكامل ابزار توليد و بالا رفتن سطح توليد دگرگون میشود ، جبرا روبناها بايد تغيير كند .
32 – در تقابل قشر وابسته به اقتصاد كهن و اقتصاد نو چه اتفاق می افتد؟ نزاع و كشمكش ميان اين دو گروه - كه يكی جامد الفكر و وابسته به گذشته و ديگری روشنفكری و وابسته به آينده است ، شدت میيابد تا به اوج خود كه نقطه انفجار است میرسد و جامعه با يك گام انقلابی به صورت دگرگونی نظام كهن و بر قراری نظام جديد و به صورت پيروزی نيروهای نو و شكست كامل نيروهای كهنه تبديل به ضد خود میگردد و مرحله تازهای از تاريخ آغاز میشود .
33- در مرحله تازهای از تاريخ (نقطه انفجار) چه میشود ؟ سرنوشتی مشابه با مرحله قبلی دارد ، يعنی به دنبال تكامل ابزار توليد ، انسانهای نوتر پا به ميدان میگذارند ، و به علت بالا رفتن ميزان توليد ، نظامات اجتماعی موجود ، قدرت حل مشكلات اجتماعی را از دست میدهد . بار ديگر جامعه دچار بن بست و تضاد میشود و ضرورت دگرگونی نظامات اقتصادی و اجتماعی پيدا میشود ، اين مرحله نيز جای خود را به ضد و نفی كننده خود ميدهد و مرحله جديدتری آغاز میشود. و همين طور . . . تاريخ - مانند خود طبيعت - همواره از ميان اضداد عبور میكند.
34 - حلقات پيوسته تاريخ عبارت از چیست ؟ از مجموعهای از اضداد ، كه هر مرحله قبلی ، مرحله بعدی را در درون خود پرورانده است و پس از يك سلسله كشمكشها جای خود را به او داده است . اين طرز تفكر درباره طبيعت و تاريخ ، تفكر ديالكتيكی ناميده میشود .
35 - چرا در مورد تاریخ بینش ابزاری داریم ؟ همه ارزشهای اجتماعی را در طول تاريخ ، تابع ووابسته به ابزار توليد میداند .
36 - بينش ابزاری تاريخ یعنی چه ؟ " طرز خاص از تفكر درباره تحولات تاريخی است كه از آن به ماديت تاريخی ( ماترياليسم تاريخی ) تعبير میشود و خلاصهاش اين است كه تاريخ ماهيت و طبيعت مادی دارد و وجود ديالكتيكی .
37 - هسته اصلی تفكر ديالكتيكی - چه در مورد كل طبيعت و چه در مورد خصوص تاريخ - چيست ؟ جواب در سوالات پایین
38 - از ميان اصول و فروع نامبرده كداميك را بايد هسته اصلی و ما به الامتياز اين طرز تفكر و اين منطق از ساير تفكرات ومنطقها دانست ؟
39 - مخصوصا ما به الامتياز اين تفكر با تفكری كه طرفداران منطق ديالكتيك آنرا " تفكر متافيزيكی " ( ماوراء الطبيعی ) ميخوانند چيست ؟
40 - آيا هسته اصلی ، اين است كه طرفداران اين منطق ، طبيعت و اشياء را در حركت و جريان دائم میدانند و طرفداران به اصطلاح تفكر متافيزيكی اشياء را ساكن و جامد و بی حركت میدانند ؟ در بسياری از گفتهها و نوشتههای طرفداران منطق ديالكتيك اين مطلب به چشم میخورد ، ولی حقيقت غير اين است . كسانی كه آنها را دارای تفكر متافيزيكی میدانند هرگز جهان و اشياء را ساكن و جامد نمیدانند .
41 - دقيقترين نظريات درباره اين كه طبيعت عين " شدن " و " صيرورت " است ، سكون در طبيعت مفهومی نسبی است ، و ثبات از مختصات ماوراء الطبيعه است از ناحيه طرفداران چه فلسفه ای ابراز شده است ؟ فلسفه متافيزيك
42 - آیا طرفداران منطق ديالكتيك در اثر اين كه از اصل " هدف وسيله را مباح میكند " پيروی ميكنند ؟ ، در نقلها و نسبتهای خود صرفا متوجه هدف خود هستند ، كاری به صحت و عدم صحت نقلهای خود ندارند . به هر حال اصل حركت از مختصات تفكر ديالكتيكی نيست و هسته اصلی شمرده نمیشود .
43 - آيا هسته اصلی ، اصل وابستگی اشياء و تأثير متقابل آنها در يكديگر است ؟ يعنی تنها طرفداران اين منطقند كه اشياء را به يكديگر وابسته و در يكديگر مؤثر و از يكديگر متأثر میدانند ؟ اما طرفداران به اصطلاح تفكر متافيزيكی اشياء را با يكديگر بی ارتباط ، و از هم گسسته و غير مؤثر در يكديگر میدانند ؟ در گفتهها و نوشتههای اين گروه اين نسبت هم زياد به چشم میخورد ، ولی در اينجا نيز حقيقت غير از اين است . كسانی كه اينها آنها را دارای تفكر متافيزيكی و ماوراء الطبيعی میخوانند هرگز چنين نمیانديشند . اينكه جهان در مجموع خود يك " واحد " است . يك اندام است ، رابطه اجزاء جهان با يكديگر رابطه ارگانيك است .
44 - جهان در كل خود مانند يك انسان است ، جهان ، انسان بزرگ ، و انسان ، جهان كوچك است اولين باربه وسيله چه کسانی مطرح شده ؟ الهيون . هر چند اختلاف نظرهايی در بعضی جهات ميان الهيون و ماديون در طرز تعبير و طرز نتيجه گيری از اين اصل وجود دارد .
45 - آيا هسته اصلی ، اصل تضاد است ؟ نه تنها ميان اجزاء طبيعت جنگ و تضاد هست ، در درون هر جزء تضاد وجود دارد و اين تضاد به صورت جنگ عوامل نو و رشد يابنده با عوامل كهنه و درحال زوال است و منتهی به پيروزی نيروهای در حال رشد میگردد .
46 - از نظر طرفداران تفكر به اصطلاح متافيزيكی تضاد به معنی چیست ؟ از نظر طرفداران تفكر به اصطلاح متافيزيكی تضاد به معنی تزاحم عناصر طبيعت شرط لازم و دوام فيض از ناحيه باری تعالی است.
47 - آيا هسته اصلی ، اصل جهش در طبيعت و انقلاب در تاريخ است ؟ هگل و مارکس از اين اصل به عنوان يكی از اصول ديالكتيك ياد نكرده اند.
48 - پدر ديالكتيك جديد و قهرمان ماترياليسم ديالكتيك به ترتیب کیانند ؟
هگل - مارکس
49 - در قرن نوزدهم در زيست شناسی چه کسی اصل جهش در طبیعت و انقلاب در تاریخ را جزء اصول تكامل شناخت ؟ فردريك انگلس شاگرد كارل ماركس آن را جزء اصول ديالكتيك قرار داد . امروز اين اصل در زيست شناسی اصلی مسلم است .
50 - در حقيقت آنچه هسته اصلی تفكر ديالكتيكی بايد شمرده شود چه هستند؟ دو چيز است : يكی اين كه همچنانكه واقعيت خارجی كه موضوع انديشه است وضع ديالكتيكی دارد ، خود انديشه نيز وضع ديالكتيكی دارد . يعنی انديشه مانند طبيعت عينی محكوم اصول چهارگانه فوق است . در اين جهت هيچ مكتب ديگر با اين مكتب همراه نيست . ديگر اينكه اين مكتب تضاد را به اين صورت تعبير میكند كه هر هستی در ذات خود متضمن نيستی است و از اينرو مساوی با " شدن " يعنی حركت است . هر چيز لزوما نفی خود را در درون خود میپرورد و سپس متحول به آن میگردد ، آن نيز به نوبه خود چنين جريانی طی مینمايد و به اين ترتيب طبيعت و تاريخ همواره از ميان اضداد عبور میكنند . از نظر اين مكتب تكامل ، جمع ميان دو ضد است كه يكی به ديگری تبديل شده است .
51 - اصل تضاد در طبیعت چیست ؟ ه معنی جنگ اجزاء طبيعت با يكديگر و احيانا تركيب آنها با يكديگر اصلی است .
52 - آيا كسانی كه به اصطلاح دارای تفكر متافيزيكی هستند ، منكر اصل تضاد در طبيعتند؟ بین آنها مسالهای به نام اصل امتناع جمع و رفع نقيضين در منطق و فلسفه معروف است و هيچ ربطی به مساله تضاد به معنی جنگ و تزاحم عناصر طبيعت ، يا عناصر جامعه و تاريخ ندارد ، مستمسك قرار داده و مدعی شدهاند كه طرفداران تفكر متافيزيكی همه اجزاء طبيعت را با يكديگر در حال سازش میبينند حتی آب و آتش را ، از اين رو نيروهای استثمار شده را نيز دعوت به صلح و سازش و تسليم میكنند . اين است كه نه تنها ميان اجزاء طبيعت جنگ و تضاد هست ، در درون هر جزء تضاد وجود دارد و اين تضاد به صورت جنگ عوامل نو و رشد يابنده با عوامل كهنه و درحال زوال است و منتهی به پيروزی نيروهای در حال رشد میگردد . اينست دو چيزی كه بايد هسته اصلی و ما به الامتياز تفكر ديالكتيكی از غير ديالكتيكی شمرده شود .
53 – آیا هر مكتبی را كه به اصل حركت و يا اصل تضاد ميان اجزاء طبيعت قائل باشد دارای تفكر ديالكتيكی است ؟ خیر
54 – طرفداران ماتریالیسم دیالکتیک چه تفکر اشتباهی دارند؟ حركت طبيعت و تاريخ را لزوما به صورت مثلث " تز - آنتی - تز - سنتز " يعنی به صورت عبور از ميان اضداد
55 – لازمه تفکر دیالکتیکی ااسلامی ؟ اصولی كه ذهن به عنوان حقايق جهان تشخيص میدهد مطابق نظراسلام به يك سلسله اصول و حقايق جاودان قائل باشد.
56 - طرفداران ماترياليسم ديالكتيك در اشتباه و گفتار چه چاشنی دارند؟ در گفتارهایشان هيچگاه از چاشنی تبليغ خالی نيست - تفكر غير ديالكتيكی را تفكر متافيزيكی میخوانند ، و مدعی میشوند كه تفكر متافيزيكی ، اجزاء طبيعت را ثابت و ساكن ، مجزا و بی ارتباط با يكديگر ، خالی از هر نوع تضاد میداند ، و چنان با لحن قاطع اين مطلب را ادا میكنند كه برای كسانی كه مستقيما اطلاعی ندارند ترديدی باقی نمیماند . اينان منطق صوری ارسطوئی را متهم میكنند كه بر اساس اصول سه گانه نامبرده است .
57 - مفهوم نو و كهنه چیست ؟ يعنی روشنفكر و تاريك انديش . روشنفكری و تاريك انديشی مقولهای غير از مقوله دانش و بیدانشی است.
58 – مفهوم دیگر نو و کهنه ؟ بلكه صرفا مفهوم اقتصادی و طبقاتی دارد . طبقه كهن يعنی طبقه وابسته به وضع موجود و منتفع از آنچه هست ، و طبقه نو يعنی طبقه ناراضی از وضع موجود و الهامگير از ابزار توليدی جديد كه وضع موجود را به زبان خويش میبيند و طرفدار دگرگونی روبنای اجتماع است .
59 – مفهوم دیگر نو و کهنه؟ طبقه مرفه و برخوردار الزاما تاريك انديش و گذشته گرا و سنت گرا و دارای تفكر محافظه كارانه است و طبقه رنجبر و زحمت كش جبرا روشنفكر و دارای تفكر انقلابی و آينده گرا است .
60 - تسلسل منطقی تاريخی چبیست ؟ يك رابطه طبيعی و منطقی آنها را به يكديگر پيوسته است امكان جا به جا شدن ندارند ، هر حلقه از حلقات تاريخ جای مخصوص به خود دارد و قابل پيش و پس شدن نيست.
61 - سوسياليسم ماركسيسم به چه قائلند ؟ بر شناخت تسلسل منطقی حلقات تاريخ
62 – از نظر فلاسفه پيشين " طفره" چیست ؟ عبور از نقطهای به نقطهای ديگر بدون عبور از يكی از راههائيكه آنها را به يكديگر متصل میكند . و مانند اين است كه نطفه انسان قبل از عبور از مرحله جنينی به مرحله تولد برسد و يا نوزاد بدون آن كه دوره كودكی را طی كند به صورت جوانی بروند در آيد و يا آقای حسن كه فرزند احمد است پيش از آنكه احمد به دنيا بيايد از مادر متولد شود .
63 – رابطه كاپيتاليسم يعنی سرمايهداری و فئودالیسم و سوسیالیسم چگونه است ؟ كاپيتاليسم حلقهای است متوسط ميان فئوداليسم و سوسياليسم ، عبور از فئوداليسم به سوسياليسم بدون عبور از كاپيتاليسم امری محال است.
64 - سوسياليستهای ايدهآليست و سوسياليسم تخيلی کیانند ؟ سوسياليستهائی را كه ابتدا به ساكن و صرفا به اتكاء يك ايدئولوژی ، بدون توجه به جبر تاريخ و تسلسل منطقی حلقات تاريخ ، میخواستند سوسياليسم را پايه گذاری كنند سوسياليستهای ايدهآليست و سوسياليسم آنها را سوسياليسم تخيلی ناميدند.
65 - شرط اساسی انتقال تاريخ از دورهای به دورهای و ركن لازم تكامل جامعه بشری و عامل مبارزه چیست؟ مبارزه نو و كهنه شرط اساسی – انسان
66 – چرا کهنه باید از بین برود؟ از ميان بردن وی جامعه را به سوی تكامل پيش میبرد ، استحقاق نابودی دارد نه از آن جهت كه متجاوز است و دفع تجاوز مشروع و مقدس است .
67 - حركت انسان به سوی كمالات انسانيش از نوع چه حركت است ؟ حرکت ديناميكی است نه از نوع حركت مكانيكی . اينست كه انسان بايد " پرورش " داده شود نه اينكه " ساخته " شود ، مانند يك ماده صنعتی
68 – اینکه حرکت انسان دینامیکی است و باید پرورش یابد چه چیز مفهوم پیدا می کند ؟ از نظر اين بينش است كه " خود " در انسان مفهوم پيدا میكند . خوديابی و متقابلا " مسخ " و " از خود بيگانگی " مفهوم و معنی میيابد.
69 – از نظر روانشناسی انسان چگونه است ؟ مرکب - از يك سلسله غرائز حيوانی كه وجه مشترك انسان يا حيوان است و يك سلسله غرائز عالی و از آن جمله است غريزه دينی و غريزه اخلاقی و غريزه حقيقت جوئی و غريزه زيبائی كه اركان اولين شخصيت انسانی انسان و ما به الامتياز انسان از ساير حيوانات است .
70 - از نظر فلسفی جامعه از جنبه رابطهاش با اجزاء و افراد چگونه است ؟ مركب واقعی ، و از لحاظ خصلتها تركيبی از مجموع خصلتهای عالی و دانی افراد به علاوه يك سلسله خصلتهای ديگر میشناسد كه در وجود باقی و مستمر جامعه كه " انسان الكل " است استمرار دارد . اين حقيقت كه میگويند : رگ رگ است اين آب شيرين و آب شور در خلائق میرود تا نفخ صور
71 - ، تاريخ ، مانند خود طبيعت ، به حكم سرشت خود متحول و متكامل است ، حركت به سوی كمال است یعنی چه ؟ . تحول و تكامل تاريخ تنها جنبه فنی و تكنيكی ابزاری و آنچه بدان " تمدن " نام میدهند ندارد ، گسترده و همه جانبه است ، همه شؤون معنوی و فرهنگی انسان را در بر میگيرد و در جهت آزادی انسان از وابستگیهای محيطی و اجتماعی است . انسان در اثر همه جانبه بودن تكاملش ، تدريجا از وابستگيش به محيط طبيعی و اجتماعی ، كاسته و به نوعی وارستگی كه مساوی است با وابستگی به عقيده و ايمان و ايدئولوژی ، افزوده است و در آينده به آزادی كامل معنوی يعنی وابستگی كامل به عقيده و ايمان و مسلك و ايدئولوژی خواهد رسيد .
72 –اصل نبرد و تنازع چه نقشی در اجتماع دارد؟ موجب تحول و تكامل تاريخ
73 - نبرد درونی انسان قدما چه گویند ؟ آن را نبرد ميان عقل و نفس میخواندند.
74 – به تعبیر قرآن نبرد ميان انسان مترقی متعالی كه در او ارزشهای انسانی رشد يافته با انسان پست منحرف حيوان صفت كه ارزشهای انسانيش مرده و چراغ فطرتش خاموش گشته است . چیست ؟ به تعبير قرآن : نبرد ميان " جند الله " و " حزب الله " با " جند الشيطان " و " حزب الشيطان " .
75 - نظريه ابزاری چیست ؟ تلاشها و كوششها یا تمام نهضتهای مذهبی و اخلاقی و انسانی تاريخ را توجيه طبقاتی مینمايند که این نوع نظریه به شدت محكوم و آن را نوعی قلب و تحريف معنوی تاريخ و اهانت به مقام انسانيت تلقی میشود .
76 - واقعيات تاريخی در موردبسیاری از نهضتها كه فقط برای تأمين نيازمنديهای مادی جامعه بر پا شده است چه گواهی میدهد؟ از طرف افرادی رهبری و هدايت - و لااقل حمايت - شده است كه به نوعی وارستگی آراسته بودهاند .
77 - اين نظريه بر خلاف نظريه ابزاری - كه مدعی است هميشه نهضتهای پيشبرنده از ناحيه محرومان و مستضعفان ، در جهت تأمين نيازهای مادی ، به موازات تكامل ابزار توليد ، از راه دگرگون كردن نظامات و مقررات موجود و جانشين كردن نظاماتی ديگر به جای آنها بوده مدعی چیست ؟ مدعی است كه وجدان هر انسان ساخته و منعكس كننده موقعيت طبقاتی او است و مدعی است كه وجدان طبقه حاكم جبرا در جهت حفظ نظامات موجود است و وجدان طبقه محكوم جبرا در جهت دگرگونی " نظامات " و " سنت ها " و " ايدئولوژی " موجود است - از واقعيات تاريخی شاهد میآورد كه نه نهضتهای پيشبرنده در انحصار محرومان و مستضعفان هر دوره بوده ، بلكه احيانا افرادی از بطن طبقات مرفه و برخوردار برخاسته و خنجر خويش را در قلب نظام حاكم فرو بردهاند ، آن چنانكه در قيام ابراهيم و موسی و رسول اكرم و امام حسين مشهود است و نه هميشه هدفها منحصرا مادی بوده است ، آن چنانكه در نهضت مسلمانان صدر اول گواه راستين آن را در میيابيم كه علی ( ع ) با اين جمله ماهيت نهضت آنها را مشخص میكند : « و حملوا بصائرهم علی اسيافهم » (1) : همانا بينشهای واقع بينانه خويش را بر شمشيرهای خود حمل میكردند .
78 – قيامهای شعوبيه و قيامهای علويين در دوره خلفا نمونه چگونه نهضتها و هدف آنها چیست ؟ هدف نهضت اجرا و حاكميت عملی همان مقررات و نظامات بوده است .
79 – انواع نبردها در تاریخ ؟ نبردهای پيشبرنده - تسلسل منطقی حلقات تاريخ
80 - نبردهای پيشبرنده چیست ؟ نبردهای پيشبرنده كه تاريخ و انسانيت را به جلو برده و تكامل بخشيده است نبرد ميان انسان متعالی مسلكی وارسته از خودخواهی و منفعت پرستی و وابسته به عقيده و ايمان و ايدئولوژی با انسان بی مسلك خود خواه منحط حيوان صفت و فاقد حيات عقلانی و آرمانی بوده است . نبردهای پيشبرنده و تكامل بخش ماهيت طبقاتی نداشته و به صورت صفت آرائی ميان نو و كهنه به مفهومی كه درنظريه ابزاری بيان شد نبوده است . در طول تاريخ گذشته و آينده نبردهای انسان تدريجا بيشتر جنبه ايدئولوژيك پيدا كرده و میكند و انسان تدريجا از لحاظ ارزشهای انسانی به مراحل كمال خود يعنی به مرحله انسان ايدهآل و جامعه ايدهآل نزديكتر میشود تا آن جا كه در نهايت امر ، حكومت و عدالت ، يعنی حكومت كامل ارزشهای انسانی كه در تعبيرات اسلامی از آن به " حكومت مهدی " تعبير شده است مستقر خواهد شد و از حكومت نيروهای باطل و حيوان مابانه و خودخواهانه و خود گرايانه اثری نخواهد بود .
81 – آیا نظریه تسلسل منطقی حلقات تاريخ از نظر" ابزار گرايان " درست است ؟ خیر - بیاساس است . واقعيات تاريخی به ويژه آنچه در طول يك قرن گذشته رخ داد پوچی اين نظريه را روشن كرد .
82 - در يك قرن گذشته چه كشورهايی به سوسياليسم گرويدند كه مرحله كاپيتاليسم را طی نكرده بودند ؟ شوروی و چين و كشورهای اروپای شرقی همه از اين دستند ، و بر عكس كشورهائی كه كاپيتاليسم را به اوج خود رساندهاند از قبيل امريكا و انگلستان در همان مرحله باقی ماندهاند ، پيش بينيهای پيشوايان ابزار گرائی يك قرن پيش در مورد انقلاب كارگری در كشورهای صنعتی از قبيل انگلستان و فرانسه خطا از آب در آمد .
83 - در جامعههای سرمايهداری طبقه مرفه چه نام دارد ؟ پرولتاريا - كه هرگونه انديشه انقلابی را از مغزش خارج
84 - مشروعيت و قداست مبارزه مشروط به چیست ؟ مشروط به اين نيست كه حقوق فردی و يا ملی مورد تجاوز واقع شده باشد ، در همه زمينههائی كه يكی از مقدسات بشر دچار مخاطره شده باشد مبارزه مشروع و مقدس است که آن چه مبارزه را آهنگ حركت را تندتر و سريعتر میكند .
85 - اصلاحات جزئی و آرام آرام چه فایده دارد؟ به نوبه خود كمك به مبارزه انسان حقجو و حق طلب با انسان منحط است و آهنگ حركت تاريخ را به سود اهل حق تند مینمايد . و بر عكس ، فسادها ، تباهيها ، فسق و فجورها كمك به نيروی مقابل است و آهنگ حركت تاريخ را به زيان اهل حق كند مینمايد . بنابراين بينش - بر خلاف بينش ابزاری - آن چه بايد رخ دهد از قبيل رسيدن يك ميوه بر شاخ درخت است نه از قبيل انفجار يك ديگ بخار . درخت هر چه بهتر از نظر آبياری و غيره مراقبت گردد و هر چه بيشتر با آفاتش مبارزه شود ميوه بهتر و سالمتر و احيانا زودتر تحويل میدهد
86 – ایجاد نابسامانيها و تخریبها طبق نظریه ابزاری آیا مشروع است ؟ اصلاحات جزئی و تدريجی مشروع است ، ايجاد نابسامانيها و تخريبها به منظور ايجاد بن بست و بحران كه نظريه ابزاری تجويز ميكند نا مشروع است .
87 - نوسانات تاريخ در حرکت تکاملی چگونه است ؟ هر چند در مجموع ، حركت تاريخ ، تكاملی است ولی - بر خلاف نظريه ابزاری - سير تكاملی تاريخ جبری و لايتخلف نيست ، يعنی چنين نيست كه هر جامعه در هر مرحله تاريخی لزوما نسبت به مرحله قبل از خود كاملتر بوده باشد . نظر به اين كه عامل اصلی اين حركت انسان است و انسان موجودی مختار و آزاد و انتخابگر است تاريخ در حركت خود نوسانات دارد ، گاهی جلو میرود ، و گاهی به عقب بر میگردد ، گاه به راست منحرف میشود و گاه به چپ ، گاهی تند میرود و گاهی كند و احيانا برای مدتی ساكن و راكد و بی حركت میماند ، يك جامعه همچنانكه تعالی میيابد انحطاط پيدا میكند ،
88 - تاريخ تمدنهای بشری يك سلسله ؟ یک سلسله تعاليها و سپس انحطاطها و انقراضها نيست ، در عين حال همچنانكه " توين بی " مورخ و دانشمند شهير معاصر گفته است : انحطاط تمدنها امری اجتناب ناپذير است ، ولی تاريخ بشريت در مجموع خود يك خط سير تكاملی را طی كرده است .
89 – سیر تکاملی بشریت بسوی آزادی از چیست ؟ از جبر طبيعت و اجتماع
90 - ماهيت جهاد در جامعه بشری چیست ؟ جهاد و امر به معروف ماهيت انسانی دارد نه طبقاتی
91 - اصالت نيروی فكری و اخلاقی در چیست ؟ نيروی اقناع فكری ، يعنی نيروی برهان و استدلال اصالت دارد ، به عبارت ديگر وجدان بشر چه از نظر فكری و چه از نظر گرايشهای متعالی انسانی نيروئی است اصيل و احيانا حاكم بر مقتضيات مادی .
92 - مثلث هگلی چیست ؟ مثلث " تز - آنتی - تز - سنتز " در شكل هگلی و ماركسيستی نه در طبيعت صدق میكند و نه در تاريخ . بالنتيجه تاريخ از ميان اضداد عبور نمیكند و حلقات تاريخ به صورت رشتهای از ضداد كه از يكديگر مشتق شده و به يكديگر تبدل يافتهاند ، نيست .
93 – مثلث هگلی مبنی بر چیست ؟ اين مثلث مبنی بر دو تبدل است و يك تركيب ، يعنی تبديل اشياء به ضدشان وتبدل ضد به ضد ضد و تركيب در مرحله سوم . طبيعت به اين صورت عمل نمیكند ، آن چه در طبيعت وجود دارد يا تركيب اضداد است و تبديل نيست و يا تبديل اضداد است و تركيب نيست . و يا تكامل است ، نه تركيب اضداد و نه تبديل آنها .
94 – تضاد عناصر چه نام دارد؟ عناصر كه نوعی تضاد ميان آنها حكمفرما است و لغت " آخشيج " به همين مناسبت در مورد آنها به كار برده شده است ، بدون آن كه به يكديگر متبدل گردند ، تركيب میشوند ، آن چنانكه مثلا از تركيب هيدروژن واكسيژن ، آب
95 – در مثل تركيب آب از اكسيژن و هيدروژن "سنتز " و " تز " و " آنتی تز " را مشخص کنید . آب از اكسيژن و هيدروژن که از تركيب دو ضد ، شیء سومی به وجود میآيد ، آن شیء سوم را " سنتز " و دو جزء اصلی را " تز " و " آنتی تز " اصطلاح كنيم ، ولی میدانيم كه اين يك اصطلاح محض است و فقط ميل قلبی ما را به اين كه اين اصطلاح را به كار ببريم ارضا میكند. همه اينگونه جريانها را جريان " ديالكتيكی " بناميم .
96 - دو تلقی از انسان چیست ؟ دو نوع بينش درباره حركت تكاملی تاريخ ، نتيجه دو نوع تلقی ازانسان و هويت واقعی او و استعدادهای نهفته او است = الف - انسان در ذات خود فاقد شخصيت انسانی است . هيچ امر ماوراءحيوانی در سرشت او نهاده نشده است . ب - انسان ، ارزشهای انسانی در انسان اصالت دارد ، يعنی بالقوه به صورت يك سلسله تقاضاها در سرشت او نهاده شده است ، انسان به موجب سرشتهای انسانی خود خواهان ارزشهای متعالی انسانی است ، و به تعبير ديگر خواهان حق و حقيقت و عدالت و مكرمتهای اخلاقی است.
97 - انسان ايدهآل ، انسان كامل ، انسان نمونه ، آنچه انسان بايد آن باشد و فعلا نيست چيست ؟ هيچ چيز ، هر چه محيط به او بدهد همان است كه بايد باشد . خصلت اساسی ويژهای انسان كه معيار انسانيت اوست و بدون آن از انسانيت فقط نام میماند.
98 - " خود " انسان چيست كه اگر از او گرفته شود از خود بيگانه شده است ؟ ارزشهای انسانی- انسانیت - فطرت
99- انسان به موجب چه چیز خود خواهان ارزشهای متعالی انسانی است؟ سرشتهای انسانی
100 – انسان به کمک چه چیز طراح جامعه است ؟ عقل
101 - نقش وحی برای انسان چیست ؟ هادی و حامی ارزشهای انسانی او را ياری ميدهد و راهنمائی مينمايد .
102 - تأثير انسان بر روی محيط چگونه است ؟ صرفا به صورت يك عكسالعمل جبری و غير قابل تخلف نيست ، انسان به حكم اين كه موجودی آگاه ، آزاد ، انتخابگر ، با اراده و مجهز به سرشتهای متعالی است ، احيانا عكسالعملهائی انجام ميدهد بر خلاف آنچه يك حيوان نا آگاه و محكوم محيط انجام میدهد .
103 - خصلت اساسی ويژه انسان و نتیجه آن چیست ؟ معيار انسانيت - نيروی تسلط و حاكميت انسان بر نفس خويش و قيام عليه تبه كاريهای خود است ، روشنيهای حيات انسانی در طول تاريخ از همين خصلت ناشی میشود و اين خصلت عالی در نظريه ابزاری ناديده گرفته شده است .
104 - تلقی ، تعبير و تفسير قرآن از تاريخ چیست ؟ شكل دوم است . از نظر قرآن مجيد ، از آغاز جهان همواره نبردی پيگير ميان گروه اهل حق و گروه اهل باطل ، ميان گروهی از طراز ابراهيم و موسی و عيسی و محمد صلوات الله عليهم و پيروان مؤمن آنها و گروهی از طراز نمرود و فرعون و جباران يهود و ابوسفيان و امثالهم بر پا بوده است ، هر فرعونی موسائی در برابر خود داشته است " لكل فرعون موسی " . به تعبير مولوی همواره دو پرچم ، يكی سپيد و ديگری سياه ، در جهان افراشته بوده است : دو علم افراخت اسپيد و سياه آن يكی آدم دگر ابليس راه
105 - آموزندگی تاريخ از نظر قرآن و ....چگونه است ؟ تكيه قرآن بر تاثير تعيين كننده عوامل اخلاقی موجب شده كه تاريخ را بصورت يك منبع آموزشی مفيد درآورد. الف - اگر وقايع تاريخی يك سلسله حوادث تصادفی و اتفاقی باشد و هيچ چيز شرط هيچ چيز نباشد ، تاريخ با افسانه تفاوت نخواهد داشت ، يك سرگرمی میتواند باشد و غذای خيال ، جنبه آموزندگی نخواهد داشت . ب - و اگر تاريخ ضابطه و قاعده داشته باشد ، ولی اراده انسانی نقشی نداشته باشد ، تاريخ از جنبه نظری آموزنده است ، نه از جنبه عملی ، بنابراين فرض آموزش تاريخ نظير آموزش حوادث دورترين كهكشانها است كه انسان در عين اطلاع كامل ، كوچكترين نقشی در تغيير و هدايت و تعيين جهت آنها نمیتواند داشته باشد . ج - و اگر ضابطه و قاعده داشته باشد و انسان نيز نقش مؤثر داشته باشد و عامل تعيين كننده را زور يا زر بدانيم ، تاريخ آموزنده است اما آموزنده بدی . همچنين اگر علم را بعنوان يك وسيله زور و قدرت ، عامل تعيين كننده بدانيم . د- اما اگر تاريخ را دارای قاعده و ضابطه ، و اراده انسان را مؤثر در تحولات تاريخ ، و نقش اصيل و نهائی را در سعادت و كمال جامعه برای ارزشهای اخلاقی و انسانی بدانيم ، آن وقت است كه تاريخ هم آموزنده است و هم مفيد . قرآن با چنين ديدی به تاريخ نگاه میكند .
106 – از نظر قرآن جهاد مستمر پیش رونده چه ماهیتی دارد؟ در قرآن به نقش به اصطلاح مرتجعانه " ملاء " و " مترفين " و " مستكبرين " و نقش حق طلبانه " مستضعفين " تصريح شده است ، در عين حال از نظر قرآن ، آن جهاد مستمر پيش برندهای كه از فجر تاريخ وجود داشته و دارد ، ماهيت معنوی و انسانی دارد نه مادی و طبقاتی . جامعه ايدهآل
107 - آرمان قيام و انقلاب مهدی ( ع ) چگونه فلسفه ای است ؟ فلسفه بزرگ اجتماعی اسلامی است ، اين آرمان بزرگ گذشته از اينكه الهام بخش ايده و راه گشای به سوی آينده است ، آينه بسيار مناسبی است برای شناخت آرمانهای اسلامی . اين نويد ، اركان وعناصر مختلفی دارد كه برخی فلسفی و جهانی است و جزئی از جهان بينی اسلامی است ، برخی فرهنگی و تربيتی است ، برخی سياسی است ، برخی اقتصادی است ، برخی اجتماعی است ، برخی انسانی ، يا انسانی - طبيعی است .
108 - مشخصات انتظار بزرگ چیست ؟ - خوشبينی به آينده بشريت - پيروزی نهائی صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت برزور و استكبار و ظلم و اختناق و دجل و ( دجالگری و فريب) - حكومت جهانی واحد . - عمران تمام زمين در حدی كه نقطه خراب و آباد ناشده باقی نماند . - بلوغ بشريت به خردمندی كامل و پيروی از فكر و ايدئولوژی و آزادی از اسارت شرائط طبيعی و اجتماعی و غرائز حيوانی . - حداكثر بهره گيری از مواهب زمين . - بر قراری مساوات كامل ميان انسانها در امر ثروت . - منتفی شدن كامل مفاسد اخلاقی از قبيل زنا ، ربا ، شرب خمر ، خيانت ، دزدی ، آدمكشی و غيره و خالی شدن روانها از عقدهها و كينهها . - منتفی شدن جنگ و بر قراری صلح و صفا و محبت و تعاون . - ناسازگاری انسان و طبيعت .
109- نظرات در مورد آينده بشريت چگونه است؟ الف - شر و فساد وبدبختی ، لازمه لاينفك حيات بشری است و بنابراين زندگی بی ارزش است و عاقلانهترين كارها خاتمه دادن به حيات و زندگی است . ب - بعضی اساسا حيات بشر را ابتر میدانند ، معتقدند كه بشر در اثر پيشرفت حيرتآور تكنيك و ذخيره كردن انبارهای وحشتناك وسائل تخريبی ، رسيده به مرحلهای كه به اصطلاح با گوری كه با دست خود كنده يك گام بيشتر فاصله ندارد) . راسل – انیشتن ) ج - نظريه سوم اينست كه شر و فساد لازم لاينفك طبيعت بشر نيست ، شر و فساد و تباهی معلول مالكيت فردی است ، تا اين امالفساد هست ، شر و فساد هم هست . مالكيت فردی معلول درجهای از تكامل ابزار توليد است و با خواسته انسانها اين امالفساد از بين نمیرود ، ولی تكامل ابزار توليد و جبر ماشين روزی ريشه اين ام الفساد را جبرا خواهد كند . پس آنچه مايه وپايه خوشبختی است تكامل ماشين است . د - نظريه چهارم اين است كه ريشه فسادها و تباهیها نقص روحی و معنوی انسان است . انسان هنوز دوره جوانی و ناپختگی را طی میكند و خشم و شهوت بر او و عقل او حاكم است . انسان بالفطره در راه تكامل فكری و اخلاقی و معنوی پيش میرود . نه شر و فساد لازم لاينفك طبيعت بشر است و نه جبر تمدن فاجعه خودكشی دسته جمعی را پيش خواهد آورد . (آيندهای بس روشن و سعادت بخش و انسانی )
110 - دو نوع انتظار فرج چیست ؟ انتظاری كه سازنده است ، تحرك بخش است ، تعهدآور است ، عبادت ، بلكه با فضيلتترين عبادت است و انتظاری كه ويرانگر است ، باز دارنده است ، فلج كننده است ، و نوعی " اباحيگری " محسوب میشود .
111- قداست شهید ؟ از نظر اسلام ، هر كس به مقام و درجه " شهادت " نائل آيد كه اسلام با معيارهای خاص خودش او را شهيد بشناسد ، يعنی واقعا در راه هدفهای عالی اسلامی ، به انگيزه برقراری ارزشهای واقعی بشری كشته بشود به يكی از عاليترين و راقيترين درجات و مراتبی كه يك انسان ممكن است در سير صعودی خود نائل شود نائل میگردد .
112 - آیه به حق پيوستگی شهيد ؟ « و لا تحسين الذين قتلوا فی سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون »- گمان مبر آنانرا كه در راه حق شهيد شدهاند مردهاند ، خير ، آنها زندگانی هستند " نزد " پروردگارشان ، و متنعم به انعامات او .
113 – چه کسان دیگر مقام شهید دارند؟ اگر كسی طالب علم باشد و در خلال دانشجويی و طلبگی بميرد " شهيد " از دنيا رفته است . اين تعبير قداست و علو مقام طالب علم را میرساند . همچنين درباره كسی كه برای اداره عائلهاش خود را به رنج میافكند و كار میكند و زحمت میكشد كه البته اين خود يك فريضه است ، زيرا اسلام با بيكاری و بيكارگی و كل بر مردم بودن به شدت مخالف است ، گفته شده است « الكاد لعياله كالمجاهد فی سبيل الله » . آنكس كه برای عائلهاش كار میكند و زحمت میكشد و خود را به رنج میافكند مانند " مجاهد در راه خدا " است
114 - حق شهيد چقدر است؟ هيچكس حقی به اندازه حق شهدا بر بشريت ندارد .
115 - قرآن كريم تعبير لطيفش در مورد پیامبر چیست ؟ " سراج منير " چراغ نور افشان میخواند . در اين تعبير مفهوم ظلمت زدائی كه توأم با سوختن و روشن كردن است گنجانيده شده است . میفرمايد : « يا ايها النبی انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا »( 1 ) « و داعيا الی الله بأذنه و سراجا منيرا »ای پيامبر تو را فرستاديم گواه و نويد دهنده و بيم رساننده و دعوت كننده به حق به اذن حق و چراغی نورافشان .
116 – شعر مولوی با اشاره به آيه كريمه « يا ايها المزمل قم الليل الا قليلا » ؟ خواند مزمل نبی را زين سبب كه برون آی از گليم ای بوالهرب هين قم الليل كه شمع
منبع: jamal9191.blogfa.com
:: امتياز: |
|
نتيجه : 2 امتياز توسط 6 نفر
مجموع امتياز : 15 |
|
:: بازديد : 736
:: ارسال شده در:
همه چی ,
دوره ضمن خدمت فرهنگیان ,
:: مطالب مرتبط:
نامه عاشقانه خداوند به تمام بندگان ,
جمله حکیمانه و پندآموز ,
جمله زیبا و کوتاه انگلیسی همراه با معنی ,
جمله زیبا و کوتاه انگلیسی همراه با معنی ,
جمله زیبا ,
یک جمله زیبا ,
یک جمله زیبا ,
انسانیت... ,
فقط برای خنده :))) ,
به قول ... ,
:: برچسبها:
ضمن خدمت ,
قیام مهدی ,
فرهنگیان ,
دوره قیام مهدی (عج) ,